من و دوست سه نقطه ام....تحلیل منطقی روابط دختر وپسر

من و دوست سه نقطه ام....تحلیل منطقی روابط دختر وپسر

گاهی یک مساله در سطحی که باید باشد، هست ولی اگر از سطح خود خارج شد وبه لایه های زیرین رسید نابهنجاری اجتماعی بوجود می اورد متاسفانه روابط دختر و پسر در جامعه ی امروزی از سطح خود و حتی از محدوده ی سنی خود نیز خارج شده است،حتی کودکان ده یازده ساله نیز با ان در گیرند.

وقتی این رابطه ها فراگیر می شوند،افرادی که سطح شخصیتشان متوسط رو به پایین است، نمی توانند موضوع را تحلیل کنند و به اصطلاح جو گیر می شوند،این افراد کاری به درست و غلط بودن چیزی ندارن و صرف فراگیر بودن ان ،به آن تن می دهند پس تقلید از هرکسی روش افراد متوسط رو به پایین است.اما افراد دارای شخصیت متوسط رو به بالا اسیر موقعیت نمی شوند،بلکه امیر موقعیت اند.

پس وظیفه ی هر فرد: شخصیت خود را رشد دهیم وبنگریم با چه مساله ای روبرو هستیم واهمیت ان چقدر است.
نتیجه:وضعیت جامعه ی ما در زمینه ی روابط دختر و پسر اضطراری است.

: عوامل فراگیر شدن روابط دختر و پسر
در گذشته پدر محور خانه و مادر مدیر خانه و تامین کننده ی نیاز های عاطفی اعضای خانواده بود،بزرگتر ها جایگاه ویژه ای داشتند اما در حال حاضر مادران به دنبال کارو اقایان برای مجلل شدن زندگی خود همیشه در حال کار کردن و خرج کردن است.دراین سبک زندگی گاهی خرج زیاد و گاهی برج زیاد است در واقع پدر و مادر می دوند تا برج زندگی را تامین کنند،در این حالت است که بچه ها به حال خود رهاشده و با کمبود محبت مواجه می شوند.

حال در این فضای جامعه ی ما حدود و حریمی بین دختر و پسر قرار داده و هرگونه رابطه ای بین آن ها آزاد نیست و اگر در این فضا عادی سازی روابط مطرح شود در مقابلش جبهه گیری می شود.
پس کمبود محبت وفضاسازی های جامعه روابط مخفیانه دختر و پسر
همین کمبود محبت است که باعث می شود فرد میل به ارایش غلیظ و نامتعارف و پوشش نامتعارف پیدا کندکه البته این یک بیماریست که باید درمان شود.
5 عامل موثر فراگیری این روابط
1.انگیزه 2.زمینه 3.مسیر 4.ناآگاهی 5.مدیریت نکردن قلب و عاطفه

1. عامل اول : زمینه:دختر و پسر با چه انگیزه ای تن به این ارتباط می دهند؟؟
در ابتدا باید بگوییم که دختران در جامعه ی امروز سه دسته اند:
الف.دختران متشخص وتحلیلگر:این افراد شخصیتشان ثابت شده و هر موضوعی را نخس بررسی و اسیب شناسی می کنند سپس به نتیجه گیری می پردازند.
(اصل:هرکار روشی دارد،هرروش منطقی،هر منطق راهکاری،اگر راهکارهادرست بررسی شوند،بی شک نتیجه ی درستی بدست خواهد امد.) دختران دسته ی اول به این مسیر توجه نموده اند.
ب.دختران معمولی که با هر موجی همراه می شوند: که دو گروهند:یا با اصالت و خانواده دار و یا بی اصالت
انگیزه ی دختران اصیل:
1. ازدواج
2. شناخت یکدیگر
جواب ما به این انگیزه:روانشناسان معتقدند انسان در زندگی 5 مرحله را طی می کند:مرحله ی گیرندگی غیرفعال،مرحله ی گیرندگی فعال،مرحله ی کنترل عضلانی،مرحله ی آغاز تشخیص هویت جنسی،کمال هویت جنسی
مرحله ی چهارم ابتدای نوجوانی و انتهای کوکی است،در این سن پسران فقط به دنبال جذب دختران به خود هستند ووقتی به مرحله ی کمال هویت می رسند می توانند تشخیص دهند که چه دختری مد نظرشان است،به همین دلیل انتخاب ها و ازدواج ها و شناخت ها در این سن و مرحله بروز مشکل می کند.

3.دلسوزی و حس یاری رسانی
گاهی پسرها با ایدی ها وپیام های افسرده و یا درباره خودکشی و… سعی می کنند دختران را برای درد دل به سمت خود بکشانند،دختران شاید درابتدا فقط صرف کم و همدردی هم کلام می شوند ولی کم کم به او عادت کرده ودلبسته او می شوند وخود را غرق شده می بینند و این جاست که پسر فرصت را برای سو استفاده مناسب می بیند.
4.کنجکاوی
معمولا افراد به خود مطمین که دائم می گویند:حواسم هست،من با بقیه فرق دارم،انسان همه چیز را باید تجربه کند،از روی کنجکاوی وارد این روابط می شوند.
5.تامین عواطف و نیازهای روحی روانی و….

انگیزه ی دختران بی اصالت
1.سرگرمی وتفریح:این گروه خیلی در معرض خطرند چون نمی دانند هزینه ی این سرگرمی چیست،به گفته ی این افراد هیجان این رابطه ها بسیار زیاد است.
2.لذت طلبی و شهوت رانی
3.سودجویی :گاهی دختران فقط به خاطر چند شارژ رایگان یا کافی شاپ رایگان وهدیه و…درگیر این ارتباطات می شوند.
4.لجاجت :گاهی لجبازی با هم کلاسی ،پدر و مادر و….روایت از مولا علی ع:هرکسی لجاجت کند و برآن پافشاری نماید،همان بخت برگشته ای است که خدا بر دلش پرده ی غفلت زده وپیشامد های ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.

نتیجه کلی:انگیزه ها به نوع شخصیت افراد بستگی دارد به اینکه چه انگیزه هایی می تواند از آن دلبری کند.نکته ی در خور توجه این است که در تمام این شخصیت هاانگیزه یکی است:کنجکاوی جزو آن انگیزه هایی است که می تواند حتی تیپ های شخصیتی قوی را زمین بزند.

2.عامل دوم:زمینه های فراگیری این روابط
1.تشنگی عاطفی ونبود محبت در خانواده :شاید نسل دهه ی 70 کمتر آسیب دیده باشند ولی نسل دهه80 خیلی آسب دیدند چون ما به سرعت وارد جامعه مدرن می شویم و در این جامعه خانواده آن چنان اصالت ندارند.
سوال پیش می آید که دختر و پسر می گوید کمبود عاطفی دارم وتشنه ی محبتم،چگونه آن را تامین کنم؟
برخی به آن ها می گویند با جلب توجه این کار با آرایش غلیظ،لباس نامناسب یا حتی عکسهای نامناسب پروفایل و پیج های نامناسب لاین و اینستا گرام و….بروز می کند.خلا عاطفی یکی از مهمترین زمینه های فراگیری این روابط است.
2.تزیین های اجتماعی و تبلیغ وتلاش دشمن: دشمن از دیانت جوانان ضربه خورده(دفاع مقدس)پس سعی کرده دیانت را از جوان امروزی بگیردبه وسیله ی ترویج بی بند و باری و در نتیجه گسترش روابط دختر وپسر
3.فاصله ی طبقاتی مالی و معنوی : مثلا دختران خجالتی به دنبال افراد حاضر جواب و فعال می روند یا فردی زیبایی در حد متوسط دارد جذب افراد زیبا می شود وهر کاری می کند تا به او برسد.
4.نیازهای غریزی و نیازهای دوران بلوغ:در سن بلوغ شدت نیازهای غریزی در حدی است که نوجوان می تواند آن را با کسب مهارت و به طور منطقی کنترل کند ولی وقتی در فضای نامناسب قرار می گیرد کار خراب می شود.حرف زدن در جمع های دوستانه درباره ی روابط و موضوعات خاص،کتاب های با این موضوعات محرک قوی برای این نیازهاست.
5.جوسازی:دوست پسر نداری؟وای چقد تو اُمل و بی کلاسی
6.توجیه گری و عادی سازی و فریب خود: گاهی افرا می گویند رابطه ی ما مثل خواهر و برادری است،یا بلخره انسان باید تجربه ی ارتباط با جنس مخالف را داشته باشد تا بتواند در اینده با همسرش رابطه ی درستی برقرار کند.این دست حرف ها تماما فریب خود است.یکی از ویژگی های نفس مسوّله است یعمی وقتی فرد می خواهد کاری را انجام دهد که می داند غلط است آن را تو جیه می کند تا با خیال راحت وبی عذاب وجدان انجام بدهد.

3.عامل سوم: مسیر
مسیری باورنکردنی که شاید از پیامی ساده چه شنیدنی (متلک)چه دیدنی شروع می شود وقدم دوم مشغول شدن ذهن اوست وهمین باعث ادامه ی پیامها می شود.شاید هنوز همه چیز یک طرفه باشد ولی ذهنش درگیر است،بعد از مدتی درگیری ذهنی تعلق خاطر یا دلبستگی بوجود می آید و فرد سعی می کند با صد ها تو جیه که مثلا قصدم ازدواجه و.. به طرف مقابل احساس خود رابفهماند.کم کم این پیام ها تبدیل به مکالمه و صدا و بلخره ملاقات حضوری می شود،شاید ابتدا در فضای عمومی و از دور ولی در ادامه به کافی شاپ ها و محافل خصوصی و یا حتی به سو استفاده های جنسی منجر شود.
4.عامل چهارم:ناآگاهی
5.عامل پنجم:مدیریت نکردن قلب و عاطفه
مدیریت عاطفه می تواند انسان را در دستیابی به گمشده اش یعنی آرامش یاری کند.در آرامش 4 عامل موثر است که مهمترینش تنها نبودن است. تنهایی یعنی کسی نتواند محبوبی در شان خود پیدا کند.پس اساس انسان شناسی محبت است و ارزش هر انسانی به محبوبش است.
نحوه ی مدیریت قلب
1.نسخه ی بیرونی یا غربی:از سرمایه ات در فعالیت های فیزیکی ،هنری،عضلانی استفاده کن. این راه جامع نیست و ما قبول نداریم.
2.نسخه ی درونی:روایت مولا علی ع :از ایشان پرسیدند چه شد که شما به این مقام رسیدید؟فرمودند کشیک قلبم را می کشیدم.
غربی ها فهمیده اند که دلبستگی به انسان دردسر ساز است به خاطر همین فرد فرو انسانی مثل سگ و گربه و… را به عنوان معشوق انتخاب می کنند چون می دانن انسان صد در صد در اختیار فرد نیست ولی حیوان همیشه در اختیار فرد است.ما شاید این فضا را درک نکنیم چون از بچگی تکه ای از قلبمان به اسم امام حسین ع بوده است.ما می گوییم سرمایه ی محبت را این گونه باید مدیریت کنیم:
1.داشتن معشوقی فرا انسانی
2.گردش درست سرمایه های عاطفی درونمان در روابط اجتماعی و در قالب خدمت خالصانه به خلق خدا
3.جهت الهی بخشیدن به تمام علاقه ها وعشق های انسانی

جالب است که بدانیم دشمن در آخر الزمان دو ابزار به کار می گیرد:
1.مدیریت افکار وضمیر نا خود آگاه به وسیله موسیقی و فیلم
2مدیریت قلب و عاطفه
در دشمن شناسی تسخیر قلب ها و تسط بر آن ها بحثی جدی است.
آفت مدیریت نکردن قلب:گم کردن مسیر هدایت و بزرگترین مانع در هدایت انسان به راه درست دوست داشتن
جایگاه محبت در دین
امام صادق ع می فرمایند:آیا دین چیزی غیر از محبت است؟دین تو محبوب توست
در قرآن بیان شده که برای خدا مثل و مانندی نگیرید بلکه شدیدترین حب شما فقط باید برای خدا باشد وآن کسی که خدا به شما اجازه اش را داده است.
یعنی فقط باید برای خدا بمیرید؛برای امام زمان هم بمیرید، وفقط در دایره ی امر الهی افراد را دوست داشته باشید.
از روایات مسلم این است که انسان در قیامت با محبوبش محشر می شودوچه زیباست که محبوب کسی مهدی عج الله تعالی باشدحتی امام صادق ع هم در وادی محبت فدای امام مهدی عج می شدند و می فرمودند که اگر در زمان ایشان بودم خادمشان می شدم یا حضرت علی ع می فرمایند :چقدر حسرت دارم ایشان را ببینم.

نکات
-بعضی چیزها را نباید دوست داشت
-مهمترین دغدغه ی انسان باید هدایت باشد
-باید متوجه حقایق عالم و بخصوص وجود حقیقی یعنی خدا شد.
مشکل جوان امروز این است که اصلا نمیداند هدایت چیست؟حقیقت چیست؟ان ها از حقایق دنیا بریده اند و به دنیای خیالی دل بسته اند.

جوان می گوید نیاز عاطفی دارم،در خانه به من محبت نمی کنند؛پس باید کسی را پیدا کنم تا به من محبت کند.ما می گوییم می دانیم که نیاز به محبت داری،خب،چگونه باید برطرفش کنی؟ما بیشتر از اینکه نیاز به محبت داشته باشیم نیاز به محبت کردن داریم هم زبانی هم عملی.پس جوان نیاز به عاطفه ورزی دارد.عاطفه ورزی خالصانه انسان را سیراب می کند .

:آسیب های روابط دختر و پسر
1.دلبستگی:معمولا نا خواسته و مرور به وجود می اید.
2.بدبینی:پسر به خودش می گوید این دختر به پدرش خیانت کرده و با من رابطه داشته پس می تواند به من هم خیانت کند.یا دختر نسبت به پسران همچین دیدی پیدا می کند وهمواره به همسرش سوظن دارد.
3.مقایسه:مثلا فردی قبل از ازدواج با کسی رابطه داشته و بعد مدتی قطع شده است،این فرد پس از ازدواج همواره همسرش را با او مقایسه وزندگی اش را دچار اسیب می کند.
4.عادی شدن رابطه و جذاب نبودن ازدواج: ایا پسر و دختری که تابحال به کسی ابراز محبت نکرده اند بعد ازدواج باهم صمیمی ترند یا کسانی که قبلا هر نوع رابطه ای را امتحان کرده اند.
5.ماندگاری عشق های قبلی:اگر کسی به فردی علاقه دارد و هنوز رابطه دارد باید رابطه اش را تمام کند و بعد اقدام به ازدواج کند.این غلط است که می گویند عشق جدید جایگزین می شود.همواره رسوبات عشق قبلی باعث مشکلات جدی می شود.
6. ازبین رفتن حرمت ها
7.ترس از فاش شدن رابطه ها
8.نگرانی از آثار تکوینی این روابط:یعنی اثاری که خدا برای این روابط قرار داده است در عالم،مثلا اینکه افراد پاکدامن نصیب پاک دامنان می شوند،یا این کعه اگر حرمت ناموس کسی را شکستی،حرمت ناموست را می شکنند.در قرآن توصیه شده که با اخدان یعنی دتر و پسر هایی که قبل ازدواج با نامحرم رابطه داشتند،ازدواج نکنید.این تو صیه ی خدا اثر تکوینی دارد؛پس اگر ازدواج کردید منتظر حمایت خدا در زندگیتون نباشید.حمایت نمی کند یعنی چه؟یعنی مهر و محبتی که باید در دل زن و شوهر ایجاد کند را نمی کند ویا از نظر مالی حمایتشان نمی کندو…

9.سیال شدن شخصیت بر اثر نوسان های عاطفی و درگیری هیجانات:این افراد معمولا شخصیتشان بی ثبات و بی قرار شده ورفتار هایشان غیر قابل پیش بینی می شود،روزی خیلی خوشحال و روزی بی انگیزه و بی حوصله اند.
10.اختلال روحی و روانی و بروز افسردگی:از دست دادن تمرکز و حتی افت تحصیلی های شدید
11.از دست دادن دوستان و اطرافیان بر اثر برخوردهای نا متعادل و چکشی
12.شکست عاطفی و عشقی
13ایجاد زمینه های گناه:کوچکترینش دروغ به پدر و مادر برای مخفی داشتن این رابطه است.
14.درگیر شدن به انحرافات جنسی مانند خود ارضایی
15.دچار عذاب وجدان شدن به دلیل زیر پا گذاشتن احکام دین
16.ابتلا به ضعف اعصاب بر اثر دغدغه های روحی
17.محدود شدن حیطه ی انتخاب در ازدواج و از دست دادن قدرت انتخاب
18.روی اوردن به اعتیاد ،فرار از خانه،خود کشی،رگ زنی،اسید پاشی و….

:نقد یک دیدگاه
دیدگاه:برخی افراد فایده ی رابطه بین دو جنس مخالف را به دست اوردن شناخت برای ازدواج می دانند.
ردّ این دیدگاه:شناخت دو گونه است:
1.شناخت فردی:می خواهم با فلانی رابطه داشته باشم تا خود ان فرد را بشناسم؛این رابطه ها معمولا به خاطر دلدادکی و تصمیم گیری های احساسی نه منطقی باعث انتخاب غلط می شود.
2.شناخت نوعی:می خواهم با طیفی از افراد رابطه داشته باشم تا نسبت به جنس ان ها اطلاعات پیدا کنم.این در حالی است که کتاب های گوناگونی برای شناخت مردان و زنان وجود دارد که نیازی به بر قراری رابطه نیست.

اگر این روابط با هدف شناخت نوعی برقرار شود آسیب هایی به دنبال دارد،از جمله:
1. مقایسه کردن
2. صادق نبودن طرف مقابل:در روابط بین دو جنس معمولارفتارهای طرف مقابل صادقانه نیست و روشی ثابت برای اثبات صداقت در رابطه وجود ندارد.
3. تنوع طلبی:در این نوع رابطه ها به دلیل برقراری رابطه بین ده یا پنجاه نفر ،بخاطر قالب بودن عواطف و احساسات و رد و بدل شدن پیام های احساسی بین دو جنس مخالف در فرد حس تنوع طلبی ایجاد می شود و همین باعث می شود لذت و شادی و جذابیت در فرد از بین برود.

جمع بندی:
1.شناخت فردی مفید نیست زیرا هدف از برقراری ارتباط ازدواج نیست.
2.شناخت نوعی به کار پژوهشی در سطح وسیع و همچنین تخصص نیاز دارد وبدست اوردن چنینن شناختی از طریق چند ارتباط محدود و غیر علمی منطقی نیست.
3.در اطراف ما محارمی هست که تا حدودی به ما شناخت نوعی می دهد.
4.وقتی با مطالع میتونیم اطلاعات بدست بیاریم نیازی به کار عملی نیست.
5. در فضای احساسی نمی شود کار درست را تشخیص داد در واقع ازدواج اجباری مدرن ،اجبار احساسات است.
6. احکام به صورت نوعی صادر شده است و خدا در صادر کردن حکم مصلحت و مفسده را می سنجدیعنی نمی گوید چنگیز نه،احمد اری بلکه به طور کلی می گوید این کار به ضررت است.اشکال اینجاست که برخی فکر می کنند می توانند خویشتن داری کنند ودر کنترل خود از موسی و یوسف تواناترند.

راه شناخت صحیح
هرگاه خواستید برای ازدواج شناخت بدست بیاورید باید ضمانت عرفی و شرعی وجود داشته باشد.ضمانت چیست:این است که خانواده ها مطلع باشند ووقتی در این رابطه طرف مقابل را شناختیم و از نظر عاطفی درگیر شدیم،یک دفعه طرف مقابل نگوید ببخشید،شرمنده ام من لیاقت شمارا ندارم.

ضمانت بعدی این است که دو طرف مسئولیت پذیر باشند وبخصوص پسر توانایی اداره زندگی داشته باشد.اینکه می گوییم باید تهعد وجود داشته باشد به این معناست که پسر قبل از دلبستگی موضوع را باخانواده اش در میان بگذارد.
حرف های در گوشی با پدر و مادر ها و معلمین و مربیان
1.اشکار ساختن خط و انحراف در انگیزه های ارتباط
2.ابطال توجیه های قانع کننده جوان برای ایجاد ارتباط
3.یاددهی دانش ها و اگاهی های ضروری به جوانان نسبت به خود و دیگران و محیط
4.افزایش مهارت ها و توان مند سازی جوانان برای عمل به تکالیف خود وترک گناه
5.اعطا قدرت تصمیم گیری به جوانان
6.دعوت به تفکر منطقی و پرهیز از سطحی نگری
7.ارائه راهکارهای تامین فراغت سالم
8.اجتناب کردن از تخیلات وتصوارات بیهوده
9.اصلاح کج فهمی های جوانان درباره دین
10.توجه دادن جوانان به پوچ بودن ان چه بدان دلبسته شده اند
11.ارائه ی راهکارهای تخلیه هیجان
12.روشن ساختن مرز میان افراد خوب و افراد بی قید و بند واشاره به سرنوشت ان ها
13.رعایت توازن در انذار و تبشیر
14.توجه دادن جوان به فلسفه ی خلقت اشاره به شان و جایگاه انسان در عالم
15.ارائه ی راهکارهای دوست یابی ومعیارهای دوست خوب
16بهره گیری از ابزار و رسانه های مختلف

خلاصه ی کتاب من و دوست سه نقطه ام از حجت الاسلام داستان پور

من و دوست سه نقطه ام....

توصیف وضعیت روابط
گاهی یک مساله در سطحی که باید باشد، هست ولی اگر از سطح خود خارج شد وبه لایه های زیرین رسید نابهنجاری اجتماعی بوجود می اورد متاسفانه روابط دختر و پسر در جامعه ی امروزی از سطح خود و حتی از محدوده ی سنی خود نیز خارج شده است،حتی کودکان ده یازده ساله نیز با ان در گیرند.

وقتی این رابطه ها فراگیر می شوند،افرادی که سطح شخصیتشان متوسط رو به پایین است، نمی توانند موضوع را تحلیل کنند و به اصطلاح جو گیر می شوند،این افراد کاری به درست و غلط بودن چیزی ندارن و صرف فراگیر بودن ان ،به آن تن می دهند پس تقلید از هرکسی روش افراد متوسط رو به پایین است.اما افراد دارای شخصیت متوسط رو به بالا اسیر موقعیت نمی شوند،بلکه امیر موقعیت اند.

پس وظیفه ی هر فرد: شخصیت خود را رشد دهیم وبنگریم با چه مساله ای روبرو هستیم واهمیت ان چقدر است.
نتیجه:وضعیت جامعه ی ما در زمینه ی روابط دختر و پسر اضطراری است.

: عوامل فراگیر شدن روابط دختر و پسر
در گذشته پدر محور خانه و مادر مدیر خانه و تامین کننده ی نیاز های عاطفی اعضای خانواده بود،بزرگتر ها جایگاه ویژه ای داشتند اما در حال حاضر مادران به دنبال کارو اقایان برای مجلل شدن زندگی خود همیشه در حال کار کردن و خرج کردن است.دراین سبک زندگی گاهی خرج زیاد و گاهی برج زیاد است در واقع پدر و مادر می دوند تا برج زندگی را تامین کنند،در این حالت است که بچه ها به حال خود رهاشده و با کمبود محبت مواجه می شوند.

حال در این فضای جامعه ی ما حدود و حریمی بین دختر و پسر قرار داده و هرگونه رابطه ای بین آن ها آزاد نیست و اگر در این فضا عادی سازی روابط مطرح شود در مقابلش جبهه گیری می شود.
پس کمبود محبت وفضاسازی های جامعه روابط مخفیانه دختر و پسر
همین کمبود محبت است که باعث می شود فرد میل به ارایش غلیظ و نامتعارف و پوشش نامتعارف پیدا کندکه البته این یک بیماریست که باید درمان شود.
5 عامل موثر فراگیری این روابط
1.انگیزه 2.زمینه 3.مسیر 4.ناآگاهی 5.مدیریت نکردن قلب و عاطفه

1. عامل اول : زمینه:دختر و پسر با چه انگیزه ای تن به این ارتباط می دهند؟؟
در ابتدا باید بگوییم که دختران در جامعه ی امروز سه دسته اند:
الف.دختران متشخص وتحلیلگر:این افراد شخصیتشان ثابت شده و هر موضوعی را نخس بررسی و اسیب شناسی می کنند سپس به نتیجه گیری می پردازند.
(اصل:هرکار روشی دارد،هرروش منطقی،هر منطق راهکاری،اگر راهکارهادرست بررسی شوند،بی شک نتیجه ی درستی بدست خواهد امد.) دختران دسته ی اول به این مسیر توجه نموده اند.
ب.دختران معمولی که با هر موجی همراه می شوند: که دو گروهند:یا با اصالت و خانواده دار و یا بی اصالت
انگیزه ی دختران اصیل:
1. ازدواج
2. شناخت یکدیگر
جواب ما به این انگیزه:روانشناسان معتقدند انسان در زندگی 5 مرحله را طی می کند:مرحله ی گیرندگی غیرفعال،مرحله ی گیرندگی فعال،مرحله ی کنترل عضلانی،مرحله ی آغاز تشخیص هویت جنسی،کمال هویت جنسی
مرحله ی چهارم ابتدای نوجوانی و انتهای کوکی است،در این سن پسران فقط به دنبال جذب دختران به خود هستند ووقتی به مرحله ی کمال هویت می رسند می توانند تشخیص دهند که چه دختری مد نظرشان است،به همین دلیل انتخاب ها و ازدواج ها و شناخت ها در این سن و مرحله بروز مشکل می کند.

3.دلسوزی و حس یاری رسانی
گاهی پسرها با ایدی ها وپیام های افسرده و یا درباره خودکشی و… سعی می کنند دختران را برای درد دل به سمت خود بکشانند،دختران شاید درابتدا فقط صرف کم و همدردی هم کلام می شوند ولی کم کم به او عادت کرده ودلبسته او می شوند وخود را غرق شده می بینند و این جاست که پسر فرصت را برای سو استفاده مناسب می بیند.
4.کنجکاوی
معمولا افراد به خود مطمین که دائم می گویند:حواسم هست،من با بقیه فرق دارم،انسان همه چیز را باید تجربه کند،از روی کنجکاوی وارد این روابط می شوند.
5.تامین عواطف و نیازهای روحی روانی و….

انگیزه ی دختران بی اصالت
1.سرگرمی وتفریح:این گروه خیلی در معرض خطرند چون نمی دانند هزینه ی این سرگرمی چیست،به گفته ی این افراد هیجان این رابطه ها بسیار زیاد است.
2.لذت طلبی و شهوت رانی
3.سودجویی :گاهی دختران فقط به خاطر چند شارژ رایگان یا کافی شاپ رایگان وهدیه و…درگیر این ارتباطات می شوند.
4.لجاجت :گاهی لجبازی با هم کلاسی ،پدر و مادر و….روایت از مولا علی ع:هرکسی لجاجت کند و برآن پافشاری نماید،همان بخت برگشته ای است که خدا بر دلش پرده ی غفلت زده وپیشامد های ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.

نتیجه کلی:انگیزه ها به نوع شخصیت افراد بستگی دارد به اینکه چه انگیزه هایی می تواند از آن دلبری کند.نکته ی در خور توجه این است که در تمام این شخصیت هاانگیزه یکی است:کنجکاوی جزو آن انگیزه هایی است که می تواند حتی تیپ های شخصیتی قوی را زمین بزند.

2.عامل دوم:زمینه های فراگیری این روابط
1.تشنگی عاطفی ونبود محبت در خانواده :شاید نسل دهه ی 70 کمتر آسیب دیده باشند ولی نسل دهه80 خیلی آسب دیدند چون ما به سرعت وارد جامعه مدرن می شویم و در این جامعه خانواده آن چنان اصالت ندارند.
سوال پیش می آید که دختر و پسر می گوید کمبود عاطفی دارم وتشنه ی محبتم،چگونه آن را تامین کنم؟
برخی به آن ها می گویند با جلب توجه این کار با آرایش غلیظ،لباس نامناسب یا حتی عکسهای نامناسب پروفایل و پیج های نامناسب لاین و اینستا گرام و….بروز می کند.خلا عاطفی یکی از مهمترین زمینه های فراگیری این روابط است.
2.تزیین های اجتماعی و تبلیغ وتلاش دشمن: دشمن از دیانت جوانان ضربه خورده(دفاع مقدس)پس سعی کرده دیانت را از جوان امروزی بگیردبه وسیله ی ترویج بی بند و باری و در نتیجه گسترش روابط دختر وپسر
3.فاصله ی طبقاتی مالی و معنوی : مثلا دختران خجالتی به دنبال افراد حاضر جواب و فعال می روند یا فردی زیبایی در حد متوسط دارد جذب افراد زیبا می شود وهر کاری می کند تا به او برسد.
4.نیازهای غریزی و نیازهای دوران بلوغ:در سن بلوغ شدت نیازهای غریزی در حدی است که نوجوان می تواند آن را با کسب مهارت و به طور منطقی کنترل کند ولی وقتی در فضای نامناسب قرار می گیرد کار خراب می شود.حرف زدن در جمع های دوستانه درباره ی روابط و موضوعات خاص،کتاب های با این موضوعات محرک قوی برای این نیازهاست.
5.جوسازی:دوست پسر نداری؟وای چقد تو اُمل و بی کلاسی
6.توجیه گری و عادی سازی و فریب خود: گاهی افرا می گویند رابطه ی ما مثل خواهر و برادری است،یا بلخره انسان باید تجربه ی ارتباط با جنس مخالف را داشته باشد تا بتواند در اینده با همسرش رابطه ی درستی برقرار کند.این دست حرف ها تماما فریب خود است.یکی از ویژگی های نفس مسوّله است یعمی وقتی فرد می خواهد کاری را انجام دهد که می داند غلط است آن را تو جیه می کند تا با خیال راحت وبی عذاب وجدان انجام بدهد.

3.عامل سوم: مسیر
مسیری باورنکردنی که شاید از پیامی ساده چه شنیدنی (متلک)چه دیدنی شروع می شود وقدم دوم مشغول شدن ذهن اوست وهمین باعث ادامه ی پیامها می شود.شاید هنوز همه چیز یک طرفه باشد ولی ذهنش درگیر است،بعد از مدتی درگیری ذهنی تعلق خاطر یا دلبستگی بوجود می آید و فرد سعی می کند با صد ها تو جیه که مثلا قصدم ازدواجه و.. به طرف مقابل احساس خود رابفهماند.کم کم این پیام ها تبدیل به مکالمه و صدا و بلخره ملاقات حضوری می شود،شاید ابتدا در فضای عمومی و از دور ولی در ادامه به کافی شاپ ها و محافل خصوصی و یا حتی به سو استفاده های جنسی منجر شود.
4.عامل چهارم:ناآگاهی
5.عامل پنجم:مدیریت نکردن قلب و عاطفه
مدیریت عاطفه می تواند انسان را در دستیابی به گمشده اش یعنی آرامش یاری کند.در آرامش 4 عامل موثر است که مهمترینش تنها نبودن است. تنهایی یعنی کسی نتواند محبوبی در شان خود پیدا کند.پس اساس انسان شناسی محبت است و ارزش هر انسانی به محبوبش است.
نحوه ی مدیریت قلب
1.نسخه ی بیرونی یا غربی:از سرمایه ات در فعالیت های فیزیکی ،هنری،عضلانی استفاده کن. این راه جامع نیست و ما قبول نداریم.
2.نسخه ی درونی:روایت مولا علی ع :از ایشان پرسیدند چه شد که شما به این مقام رسیدید؟فرمودند کشیک قلبم را می کشیدم.
غربی ها فهمیده اند که دلبستگی به انسان دردسر ساز است به خاطر همین فرد فرو انسانی مثل سگ و گربه و… را به عنوان معشوق انتخاب می کنند چون می دانن انسان صد در صد در اختیار فرد نیست ولی حیوان همیشه در اختیار فرد است.ما شاید این فضا را درک نکنیم چون از بچگی تکه ای از قلبمان به اسم امام حسین ع بوده است.ما می گوییم سرمایه ی محبت را این گونه باید مدیریت کنیم:
1.داشتن معشوقی فرا انسانی
2.گردش درست سرمایه های عاطفی درونمان در روابط اجتماعی و در قالب خدمت خالصانه به خلق خدا
3.جهت الهی بخشیدن به تمام علاقه ها وعشق های انسانی

جالب است که بدانیم دشمن در آخر الزمان دو ابزار به کار می گیرد:
1.مدیریت افکار وضمیر نا خود آگاه به وسیله موسیقی و فیلم
2مدیریت قلب و عاطفه
در دشمن شناسی تسخیر قلب ها و تسط بر آن ها بحثی جدی است.
آفت مدیریت نکردن قلب:گم کردن مسیر هدایت و بزرگترین مانع در هدایت انسان به راه درست دوست داشتن
جایگاه محبت در دین
امام صادق ع می فرمایند:آیا دین چیزی غیر از محبت است؟دین تو محبوب توست
در قرآن بیان شده که برای خدا مثل و مانندی نگیرید بلکه شدیدترین حب شما فقط باید برای خدا باشد وآن کسی که خدا به شما اجازه اش را داده است.
یعنی فقط باید برای خدا بمیرید؛برای امام زمان هم بمیرید، وفقط در دایره ی امر الهی افراد را دوست داشته باشید.
از روایات مسلم این است که انسان در قیامت با محبوبش محشر می شودوچه زیباست که محبوب کسی مهدی عج الله تعالی باشدحتی امام صادق ع هم در وادی محبت فدای امام مهدی عج می شدند و می فرمودند که اگر در زمان ایشان بودم خادمشان می شدم یا حضرت علی ع می فرمایند :چقدر حسرت دارم ایشان را ببینم.

نکات
-بعضی چیزها را نباید دوست داشت
-مهمترین دغدغه ی انسان باید هدایت باشد
-باید متوجه حقایق عالم و بخصوص وجود حقیقی یعنی خدا شد.
مشکل جوان امروز این است که اصلا نمیداند هدایت چیست؟حقیقت چیست؟ان ها از حقایق دنیا بریده اند و به دنیای خیالی دل بسته اند.

جوان می گوید نیاز عاطفی دارم،در خانه به من محبت نمی کنند؛پس باید کسی را پیدا کنم تا به من محبت کند.ما می گوییم می دانیم که نیاز به محبت داری،خب،چگونه باید برطرفش کنی؟ما بیشتر از اینکه نیاز به محبت داشته باشیم نیاز به محبت کردن داریم هم زبانی هم عملی.پس جوان نیاز به عاطفه ورزی دارد.عاطفه ورزی خالصانه انسان را سیراب می کند .

:آسیب های روابط دختر و پسر
1.دلبستگی:معمولا نا خواسته و مرور به وجود می اید.
2.بدبینی:پسر به خودش می گوید این دختر به پدرش خیانت کرده و با من رابطه داشته پس می تواند به من هم خیانت کند.یا دختر نسبت به پسران همچین دیدی پیدا می کند وهمواره به همسرش سوظن دارد.
3.مقایسه:مثلا فردی قبل از ازدواج با کسی رابطه داشته و بعد مدتی قطع شده است،این فرد پس از ازدواج همواره همسرش را با او مقایسه وزندگی اش را دچار اسیب می کند.
4.عادی شدن رابطه و جذاب نبودن ازدواج: ایا پسر و دختری که تابحال به کسی ابراز محبت نکرده اند بعد ازدواج باهم صمیمی ترند یا کسانی که قبلا هر نوع رابطه ای را امتحان کرده اند.
5.ماندگاری عشق های قبلی:اگر کسی به فردی علاقه دارد و هنوز رابطه دارد باید رابطه اش را تمام کند و بعد اقدام به ازدواج کند.این غلط است که می گویند عشق جدید جایگزین می شود.همواره رسوبات عشق قبلی باعث مشکلات جدی می شود.
6. ازبین رفتن حرمت ها
7.ترس از فاش شدن رابطه ها
8.نگرانی از آثار تکوینی این روابط:یعنی اثاری که خدا برای این روابط قرار داده است در عالم،مثلا اینکه افراد پاکدامن نصیب پاک دامنان می شوند،یا این کعه اگر حرمت ناموس کسی را شکستی،حرمت ناموست را می شکنند.در قرآن توصیه شده که با اخدان یعنی دتر و پسر هایی که قبل ازدواج با نامحرم رابطه داشتند،ازدواج نکنید.این تو صیه ی خدا اثر تکوینی دارد؛پس اگر ازدواج کردید منتظر حمایت خدا در زندگیتون نباشید.حمایت نمی کند یعنی چه؟یعنی مهر و محبتی که باید در دل زن و شوهر ایجاد کند را نمی کند ویا از نظر مالی حمایتشان نمی کندو…

9.سیال شدن شخصیت بر اثر نوسان های عاطفی و درگیری هیجانات:این افراد معمولا شخصیتشان بی ثبات و بی قرار شده ورفتار هایشان غیر قابل پیش بینی می شود،روزی خیلی خوشحال و روزی بی انگیزه و بی حوصله اند.
10.اختلال روحی و روانی و بروز افسردگی:از دست دادن تمرکز و حتی افت تحصیلی های شدید
11.از دست دادن دوستان و اطرافیان بر اثر برخوردهای نا متعادل و چکشی
12.شکست عاطفی و عشقی
13ایجاد زمینه های گناه:کوچکترینش دروغ به پدر و مادر برای مخفی داشتن این رابطه است.
14.درگیر شدن به انحرافات جنسی مانند خود ارضایی
15.دچار عذاب وجدان شدن به دلیل زیر پا گذاشتن احکام دین
16.ابتلا به ضعف اعصاب بر اثر دغدغه های روحی
17.محدود شدن حیطه ی انتخاب در ازدواج و از دست دادن قدرت انتخاب
18.روی اوردن به اعتیاد ،فرار از خانه،خود کشی،رگ زنی،اسید پاشی و….

:نقد یک دیدگاه
دیدگاه:برخی افراد فایده ی رابطه بین دو جنس مخالف را به دست اوردن شناخت برای ازدواج می دانند.
ردّ این دیدگاه:شناخت دو گونه است:
1.شناخت فردی:می خواهم با فلانی رابطه داشته باشم تا خود ان فرد را بشناسم؛این رابطه ها معمولا به خاطر دلدادکی و تصمیم گیری های احساسی نه منطقی باعث انتخاب غلط می شود.
2.شناخت نوعی:می خواهم با طیفی از افراد رابطه داشته باشم تا نسبت به جنس ان ها اطلاعات پیدا کنم.این در حالی است که کتاب های گوناگونی برای شناخت مردان و زنان وجود دارد که نیازی به بر قراری رابطه نیست.

اگر این روابط با هدف شناخت نوعی برقرار شود آسیب هایی به دنبال دارد،از جمله:
1. مقایسه کردن
2. صادق نبودن طرف مقابل:در روابط بین دو جنس معمولارفتارهای طرف مقابل صادقانه نیست و روشی ثابت برای اثبات صداقت در رابطه وجود ندارد.
3. تنوع طلبی:در این نوع رابطه ها به دلیل برقراری رابطه بین ده یا پنجاه نفر ،بخاطر قالب بودن عواطف و احساسات و رد و بدل شدن پیام های احساسی بین دو جنس مخالف در فرد حس تنوع طلبی ایجاد می شود و همین باعث می شود لذت و شادی و جذابیت در فرد از بین برود.

جمع بندی:
1.شناخت فردی مفید نیست زیرا هدف از برقراری ارتباط ازدواج نیست.
2.شناخت نوعی به کار پژوهشی در سطح وسیع و همچنین تخصص نیاز دارد وبدست اوردن چنینن شناختی از طریق چند ارتباط محدود و غیر علمی منطقی نیست.
3.در اطراف ما محارمی هست که تا حدودی به ما شناخت نوعی می دهد.
4.وقتی با مطالع میتونیم اطلاعات بدست بیاریم نیازی به کار عملی نیست.
5. در فضای احساسی نمی شود کار درست را تشخیص داد در واقع ازدواج اجباری مدرن ،اجبار احساسات است.
6. احکام به صورت نوعی صادر شده است و خدا در صادر کردن حکم مصلحت و مفسده را می سنجدیعنی نمی گوید چنگیز نه،احمد اری بلکه به طور کلی می گوید این کار به ضررت است.اشکال اینجاست که برخی فکر می کنند می توانند خویشتن داری کنند ودر کنترل خود از موسی و یوسف تواناترند.

راه شناخت صحیح
هرگاه خواستید برای ازدواج شناخت بدست بیاورید باید ضمانت عرفی و شرعی وجود داشته باشد.ضمانت چیست:این است که خانواده ها مطلع باشند ووقتی در این رابطه طرف مقابل را شناختیم و از نظر عاطفی درگیر شدیم،یک دفعه طرف مقابل نگوید ببخشید،شرمنده ام من لیاقت شمارا ندارم.

ضمانت بعدی این است که دو طرف مسئولیت پذیر باشند وبخصوص پسر توانایی اداره زندگی داشته باشد.اینکه می گوییم باید تهعد وجود داشته باشد به این معناست که پسر قبل از دلبستگی موضوع را باخانواده اش در میان بگذارد.
حرف های در گوشی با پدر و مادر ها و معلمین و مربیان
1.اشکار ساختن خط و انحراف در انگیزه های ارتباط
2.ابطال توجیه های قانع کننده جوان برای ایجاد ارتباط
3.یاددهی دانش ها و اگاهی های ضروری به جوانان نسبت به خود و دیگران و محیط
4.افزایش مهارت ها و توان مند سازی جوانان برای عمل به تکالیف خود وترک گناه
5.اعطا قدرت تصمیم گیری به جوانان
6.دعوت به تفکر منطقی و پرهیز از سطحی نگری
7.ارائه راهکارهای تامین فراغت سالم
8.اجتناب کردن از تخیلات وتصوارات بیهوده
9.اصلاح کج فهمی های جوانان درباره دین
10.توجه دادن جوانان به پوچ بودن ان چه بدان دلبسته شده اند
11.ارائه ی راهکارهای تخلیه هیجان
12.روشن ساختن مرز میان افراد خوب و افراد بی قید و بند واشاره به سرنوشت ان ها
13.رعایت توازن در انذار و تبشیر
14.توجه دادن جوان به فلسفه ی خلقت اشاره به شان و جایگاه انسان در عالم
15.ارائه ی راهکارهای دوست یابی ومعیارهای دوست خوب
16بهره گیری از ابزار و رسانه های مختلف

خلاصه ی کتاب من و دوست سه نقطه ام از حجت الاسلام داستان پور

راهکارهای تشخیص عشق های قلابی و ویژگی های عشاق واقعی

در اهمیت عشق همین بس که یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان جهان مساله ی عشق است.هرچیز با ارزش و مهم بدل دارد،تشخیص بدل از اصل درباره ی عشق بسیار مشکل است.اندیشمندان و کارشناسان عشق را به واقعی و بدلی تقسیم کرده اند.

سوال: از کجا بفهمیم عشق ها یا علاقه هایی که ممکن است برایمان پیش امده یا پیش بیاید از کدام نوع است؟
محبت را دو عشق همراهی می کند: یکی عشق پیش از محبت و یکی عشق بعد از محبت
از نظر روانشناسی احساسی که به طرف مقابل پیدا میکنیم دو لایه دارد: لایه اول هیجان و دوم احساس

عشق پیش از محبت مربوط به لایه ی هیجان است که شیفتگی می نامند.
عشق بعد از محبت مربوط به لایه ی احساس است که عشق می نامند.

نشانه های عشق پیش از محبت یا شیفتگی
1.حسی بودن :ماده ی اصلی این نوع عشق ها تخیل است فرد با دیدن طرف مقابل یا شنیدن صدایش و… شروع به خیال پردازی می کند.
2.انفجاری بودن:سرعت این عشق بسیار بالاست.حضرت علی ع این عشق ها را به رگبار بهاری تشبیه کرده اند که بسیار پر حجم و شدید است ولی کوتاه مدت و تاریخ مصرف دار و غیر دائمی است.
3.کمّی بودن : دلیل این شیفتگی ها و دلبستگی ها کمی است یعنی فرد درگیر این موضوع فقط می گوید«خیلی دوستش دارم،نمی توانم بدون او زندگی کنم،فکر زندگی بدون او برایم غیر قابل تحمل است و…»
4.عاقلانه نبودن: د اینجا شیفتگی بر شناخت مقدم است یعنی شخص اول طرف را می پسندد بعد اقدام به شناخت می کند در اینجاست که عقل تابع احساس است و مقهور او. در صورتی که اصل این است که دل باید به جایی برود که عقل برگزیده است.
5.مختل کننده بودن : شیفتگی بیمار گونه ،تمام ابعاد زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و فرد شیفته همه ی زندگی اش را به پای طرف مقابلش می ریزد.او غیر معشوقش چیز دیگری را نمی بیند. در عشق های واقعی هم نوسان هیجانی وجود دارد ولی محوریت با ان نیست.

6.متغیر شدن شخصیت :فرد دچار نوسان روحی شده ،گاهی سرحال و گاهی غمگین و بد اخلاق است. در واقع فرد شیفته عروسک خیمه شب بازی است چون احساس، شخصیت،اندیشه، و زندگی او را طرف مقابل جهت می دهد.
حتما شنیده اید که می گویند«وصال مدفن عشق است»؛منظور عشق در این جا عشق واقعی نیست بلکه عشقی است که قبل از محبت پیش می اید.بعد از ازدواج دیگر خبری از ان زنگ ها و پیام های مداوم مثل زمان رابطه ی پنهانی نیست.چون این احساس با شیفتگی شروع شده و با وصال کاهش یافته است.

7. کنشی یا چکشی بودن تصمیم ها :این تصمیم ها مخصوص اافراد بی هویت است که هیچ تصمیمی برای اینده ی خود ندارند و اصلا از خودشان هم شناختی ندارند.
نکته ای که باید اینجا گفته شود این است که اگر از کسی شنیدید که گفت «می خواهم عشقم را به تو ثابت کنم » بدانید عاشق نیست زیرا صدق عشق نیازی به اثبات ندارد بلکه سلامت عشق را باید اثبات کرد.
8.کنترل ناپذیری انرژی ها: چنین فردی اگر از فرد مقابلش کوچکترین پیام منفی را دریافت کند تمام تنرژی اش به افسردگی شدید یا ضد انرژی تبدیل می شود.
9.اسیر بودن :فرد احساس اسارت و بردگی می کند و خود را در تنگناهای شدید روحی و روانی میبیند وحتی متوجه اسیب ها هم هست ولی چون اسیر است نمی تواند خود را رها کند.
10. کوتاه مدت بودن هدف ها :عمده ترین هدف در این دلبستگی ها رسیدن به نوعی ارضای روانی و عاطفی و جنسی و کسب لذت است. بر خلاف عشق واقعی که هدف بلند مدت و ابدی است. در شیفتگی ها فرد هویت خود را ازدست می دهد و فراموش می کند که چه باور ها و ارزش هایی داشته است. و نهایتا می گوید من اصلا همچین ادمی نبودم و هیچ گاه فکر نمیکردم به اینجا برسم.

ویژگی های رفتاری عشاق دروغین
1. تحقیر معشوق:مثلا می گوید اگر من نبودم چه کسی تو را تحویل می گرفت وتوکسی نیستی که بتوانی با من مخالفت کنی
2. زیاده خواهی و پر توقع بودن:عاشق توق دارد هر وقت زنگ می زند معشوق در هر شرایطی جوابش را بدهد و معشوق باید همه ی کارهایش را رها کند و فقط در اختیار مدعی عشق باشد.
3. باج گیری از معشوق:همیشه به معشوق می گوید اگر می خواهی شایستگی و لیاقت عشق من را داشته باشی یا اگر می خواهی عشقت را به من اثبات کنی باید فلان کار را برایم بکنی و….
4. تهدید کردن در صورت نرسیدن به خواسته ها:عاشق به طرف مقابلش مثل یک برده و اسیر نگاه می کند و امان از روزی که نه بشنود در این زمان است که لب به تهدید باز می کند در صورتی که عاشق واقعی معشوقش را با تهدید ازار نمی دهد.
5. تحمیل کردن خواسته های خود به طرف مقابل :عاشق دروغین با گفتن جملاتی مثل : دیدی خانوادت را به من ترجیح دادی ،دیدی همه چیزت از من برایت مهم تر است،خواسته هایش را به طرف مقابل تحمیل می کند.
6. توجه صرف به موضوعات ظاهری .جسمانی و مادی :مدعی عشق با اصرار و بهانه های مختلف سعی می کند عکس و فیلم های متفاوتی و حتی بدون حجاب از طرفش داشته باشد و معمولا از پوست و چشم و ظاهر معشوقش تعریف می کند.
7. تلاش برای برقراری رابطه ی جنسی :چنین فردی با بهانه های مختلف وبا احتیاط پای مسائل جنسی را وسط می کشد و سعی می کند ابتدا خود را با حیا جلوه دهد ولی بعد از عادی شدن ، حرفها به هدف خود برسد.
8. اطمینان نداشتن به طرف مقابل و امتحان کردن او
9. انتقام گرفتن در صورت دیدن خطایی از سوی معشوق :دختران در این مواقع به ناسزا گفتن و نفرین و ناله قضیه را تمام می کنند ولی پسران ممکن است تصمیم های انتحاری مثل اسید پاشی و چاقوکشی و …را عملی کنند.

سوال: مگر عاشق شدن اختیاری است که می گویید با عشق منطقی برخورد کنیم؟
درست است که مراحل پیان این شیفتگی ها فاراده را از شخص کاملا سلب می کند ولی مراحل نخستین ،شخص با تدبیر و اراده می تواند نگذارد جرقه های زده شده به اتشفشان تبدیل شود.در واقع در مراحل اولیه که هنوز علاقه ان قدر شدید نیست که نتواند احساسش را مدیریت کند.بله اگر فرد بدون تدبیر پیش برود به جایی می رسد که دیگر هیچ اراده ای از خود ندارد.بهترین راهکار این است که اگر فردی در مواجهه با کسی حس محبت و علاقه داشت باید سعی کند از مشغولیت ذهنی به او خودداری کند.اگر بر این کار مداومت کند بعد از مدتی از نظر احساسی متعادل می شود.

راهکار های درمان این شیفتگی ها و علاقه های افراطی
1. به صورت جدی تصمیم بگیرید که این مشکل را حل کنید.اگر احساس می کنید تنها راه شما برای درمان این شیفتگی قطع یا محدود کردن این رابطه است عزمتان را جمع کنید و آماده پرداخت هر هزینه ای باشید.
2. مرتب به روزی فکر کنید که زین مشکل رهایی یافته اید و دیگر حس دلتنگی و سنگینی ندارید.
3. روزی چند مرتبه مشکلات و اسیب ها و پیامد هایی که رابطه تاکنون برای شما داشته است را بیاد اورید.
4. مطمئن باشید که می توانید این کار را انجام دهید.هرگز نگویید من به او وابسته ام و نمی توانم.شدید ترین روابط بین مادر و فرزند است و شواهد نشان داده است که با ازدست دادن مادر،فرزندان می پذیرند که تمام شد و قطع وابستگی می کنند.
5. چون این مساله نوعی اعتیاد است برای حل آن هم به زمان نیاز است و هم صبر و استقامت
6. همیشه به خود تلقین کنید که می توانید
7. به دنبال جانشین برای ان رابطه باشید و رابطه و محبتتان به دوستان خود را افزایش دهید
8. قطع رابطه ی جسمی کنید یعنی نشانه ای اگر از او دارید از خود دور کنید.
9. مهمترین و اساسی ترین کار قطع رابطه ی ذهنی است؛نباید در خلوتتان به او فکر کنید،ممکن است نا خود اگاه به ذهنتان بیاید ولی سعی کنید به ان پرو بال ندهید،حواستان را پرت کنید.شاید چند روز اول این خطورات بیشتر باشد ولی با تمرین کمتر می شود.

10. رابطه تان با خدا و امام زمان عجل الله راتقویت کنید.حدیث:بعضی دلهایی که قابلیت عاطفه ی خوبی دارزند وتشنه ی محبت خدا هستند ،وقتی سیراب نشوند به چنین علاقه هایی مبتلا می شوند.
11. از مکان هایی که او را بیاد شما می اورد دوری کنید.
12. در طول این مدت سعی کنید این مطالب و نکات را روزی یکبار بخوانید.
13. از خدای متعال و اهل بیت کمک بخواهید و توسل کنید.

ویژگی های عشق واقعی
عشق واقعی عشقی است که بعد از محبت ایجاد می شود که ویژگی هایی دارد:
1. انسان فرد مقابلش را آن گونه که هست میبیند نه آن گونه که دلش می خواهد.
2. گذر زمان این عشق ها را پخته تر می کند زبه همین دلیل در این عشق ها ، وصال نقطه ی صعود است.
3. عقل آن را پیشنهاد می کند و به نوعی معرفت محور است.عشق با مدیریت عقل حرکت می کند.
4. به طور تدریجی پیش می رود و اتشین و انفجاری نیست چون ناشی از تفکر و شناخت است.
5. ماده ی نخستین ان شناخت است نه تخیل
6. در این عشق ها منطق حکم فرمایی می کند.
7. دلیل عاشقی کیفی است مثلا مودب بودن،منطق بودن و…
8. این عشق سسب کمال و رشد روحی ومعنوی فرد می شود
9. هدف بلند مدت است
10. شخص نسبت به طرف مقابل حس مالکیت ندارد
11. هویت عاشق حفظ و چه بسا تقویت شود
12. اساس این عشق ها بر اعتماد است.

ارزش واقعی انسان به چیست؟
علامه جعفری ره :طبق سخن امام علی ع : ارزش هر انسان به اندازه ی چیزی است که دوست می دارد

منبع :کتاب من،عشق،مخاطب خاص،از اقای محمد داستان پور

خبر های خوبی در راه است...

 

 

 

ان شاالله  در آینده ی نزدیک با مطالب ناب در زمینه های مختلف به خصوص در زمینه ی فرهنگی تربیتی در خدمت دوستان خواهم بود

البته

به شرط حیات و لیاقت….